مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

خانه تکانی همراه با آرمان

چهارشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ب.ظ

گُله به گُله ی دیوار پذیرایی خط خطی بود. با خودم گفتم حالا که فرشا رو فرستادیم قالیشویی فرصت خوبیه که دیوارا رو تمیز کنم. دست به کار شدم و آرمانم کمکم میکرد. چطور؟! خب پرده رو کنار میزد یا میز رو جابجا میکرد یا پشت مبل رو نشانم میداد و میگفت مامان اینجا رو هم خط کشیدم.

تمیز کردن رد خودکار از روی دیوار سنگی سخته، وقتی بخوای جواب سوالای پی در پی آرمانم حین تمیزکاری بدی کار دشوارترم میشه.

همینطور که مشغول بودم دیدم مدتی گذشته و خبری از آرمان نیست منم خوشحال و با آرامش بیشتر به کارم ادامه دادم. داشتم به پیام دوستم فکر میکردم که ازم خواسته بود به لیست امید رای بدم. با خودم میگفتم چه خوبه که هنوز تو این مملکت امیدی هست که براش لیست تشکیل بدن و از همه بخوان امیدوار باشن. امیدوار باشن به بهتر شدن اوضاع و مشارکت کنن برای این بهتر شدن.

خب فکرت که مشغول باشه نمیفهمی چطور کارت تموم میشه. خسته و کوفته و البته خوشحال از اینکه یه مرحله دیگه از خونه تکونی رو تمام کردم، بند و بساطم رو جمع کردم و رفتم سمت آشپزخونه.

آرمان که تمام این مدت تو آشپزخونه بود سمتم دوید و رنگ انگشتی هاش رو که دیروز بعد از اتاق تکونی از پشت کمد درآمده و تو قفسه کمد بود نشونم داد و گفت: مامان رنگام پیدا شد. بعدم به دیوار آشپزخونه اشاره کرد و اثر هنریش رو نشانم داد و گفت: نقاشیم قشنگه؟!

نظرات  (۶)

۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۲:۴۷ فاطیما کیان
یادمه من هم بچه بودم روی دیوارها نقاشی میکشیدم , شاید این همه ذوق الانم برای اون روزاست :)
پاسخ:
راستش من یادم نمیاد این کارو کرده باشم، ولی میدونم آرما کلی کیف میکنه از این کار...

دست مریزاد!

چقدلذت بردم البته ازخوندن این پست نه اززیادشدن کار زحمت شما

بچه هاواقعادوست داشتنی اند



پاسخ:
ممنونم

۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۱۰ روزی سه بار
سلام. خسته نباشید.بچه ها شیرینی زندگین.همه غنچه های باغ اشتین. اونا را از روی شاخه نچینید
پاسخ:
سلام
کی دلش میاد این گلا رو بچینه؟!
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۴ گمـــــــشده :)
واییییی خداا..چه حسیه اون لحظه...:|
باز خوبه رنگاش پاک میشه...
پاسخ:
آره پاک کردنش خیییییلی از پاک کردن خودکار راحت تره
۰۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۴ روزی سه بار
سلام. حالا این عکس خود ارمان جانته/؟ماشاالله بزرگ شده.خدا برات نگهش داره.اما ای کاش رخشا نشون میدادی.
پاسخ:
نه این عکس اینترنتیه
ایشالا عکسش رو هم میذارم
فقط میخوام بدونم اون لحظه چه حسی داشتی؟!
پاسخ:
نمیتونی حدس بزنی؟!
اولش شوکه شدم،بعد یهو یادم اومد که رنگ انگشتی چقدر راحت تر از خودکار پاک میشه،بعدشم که چشمای خوشحال آرمان رو دیدم خودم هم کلی ذوق کردم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی