مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

اخیرا در عروسی‌ها کسی را دعوت میکنند تا کار دی‌جی را انجام دهد. انواع و اقسام آهنگ‌ها را پشت سر هم پلی میکند و همه را وادار به تکان خوردن(!) میکند. این کار را میپسندم، حداقل از ارگ‌زن های قدیمی بهترند. چرا؟!

هفته پیش جشنی دعوت بودیم و آقای ارگ زن شروع کرد به زدن آهنگ‌های دهه شصت و هفتاد و با هر آهنگش خاطره ای را برایمان زنده کرد. تمام مدت عروسی به خاطراتم و سرعت گذر عمر می‌اندیشید، گاهی حتی بغض گلویم را میگرفت. با نگاه کردن به تکان خوردن(!)های بهار بود که جلوی فروریختن  اشکم را میگرفتم.به من حق می‌دهید که این مدل عروسی را نپسندم؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۵۰
مهربانو مجیدی

فروشنده‌ی عزیز! لطفا با همه‌ی ارباب رجوع‌ها به یک اندازه مهربان باشه. درست است یکی خریدارتر است و البته مایه‌دارتر اما میزان انسانیتشان ممکن است تفاوتی نداشته باشد و دلشان به یک اندازه دل باشد.

لطفا اگر خریداری آمد و قیمت یکی از کفش‌های مارک‌دارت را پرسید، حقیرانه به سرتاپایش نگاه نکن و نگو «قیمتش زیاد است و مناسب شما نیست» آن هم جلوی چشم بقیه مشتری‌ها. همین که قیمت را بگویی خودش متوجه می‌شود مغازه را اشتباه آمده، خودش متوجه فقرش می‌شود.

دل نشکنیم که عرش خدا به صدا در می‌آید و معلوم نیست این دل شکستن چه بلایی سر کار و سرمایه‌امان بیاورد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۲:۵۴
مهربانو مجیدی

یادم است که زمانی که تازه با اینترنت آشنا شده بودم، یعنی نزدیک به پانزده سال پیش، به دوستانم گفتم من در آینده هیچ چیز از دنیا نمیخواهم به جز:

یک اتاق که بتوانم در آن دراز بکشم، یک در دو هم کافیست،

یک کامپیوتر، آن موقع‌ها گوشی هوشمند نبود البته،

و یک اینترنت نامحدود.

همین.

به دوستانم میگفتم اگر این‌ها را داشته باشم اصلا از آن اتاق کذایی بیرون نمی‌آیم و شبانه روزم را تا پایان عمر در همان اتاق سپری میکنم و از زندگی اینچنینیم لذت می‌برم.

تصورم این بود که اینترنت نامحدود همه چیز را جبران می‌کند. فکرمیکردم در اینترنت به منبع لایزال کتاب‌ها وصلم، میتوانم هر مدل دوستی خواستم پیدا کنم و در هر زمینه‌ای که دوست داشتم با آنها بحث کنم، میتوانم فیلم و عکس از همه جای دنیا حتی به صورت زنده ببینم، حتی به سفارش غذای اینترنتی هم فکر کرده بودم.

ازخدا ممنونم که آرزویم را برآورده نکرد. حالا با اینکه اینترنت دارم، سر و کله زدن و بازی کردن با بچه ها را دارم، هر روز یا یک روز در میان از خانه بیرون میرویم، اما با همه اینها زمان‌های زیادی دلم پر میکشد برای رفتن به باغ و بستان و کوه و دشت.

خودمان را هم بکشیم، در تکنولوژی غرق هم شویم، اما ته تهش این طبیعت است که با آغوش سبز و گرمش آرامش را مهمان دلهایمان میکند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۲۸
مهربانو مجیدی
یه سری پیج تو اینستاگرام هستن که صاحبای اون پیج‌ها نه آدمای معروفی هستن، نه نویسنده هستن و نه عکاس، اما پیجشون هزاران فالوور داره. چون تعداد دنبال‌کننده هاشون زیادن میتونن تبلیغ تو پیجشون بذارن و از طریق این تبلیغ‌ها درآمدهای خیلی زیادی به جیب بزنن.
یکی نوشته بود که این‌آدم‌ها دروغ‌گوهایی هستن که با یه سری کپشن و عکس دروغین این تعداد فالوور رو جمع کردن.
مدتی بود فکرم درگیر این مسئله بود که چرا مردم دوست دارن این پیج‌ها رو دنبال کنن؟ و این ادمین‌ها چطوریاین همه دنبال کننده جمع کردن؟ مگه چی توی این پیج‌ها هست.
نتیجه فکر کردنام این شد:
 این پیجها ملت ایران رو خوب شناختن و خوب فهمیدن چطور نیاز این مردم رو ارضا کنن.
مردم ما به شدت دوست دارن تو زندگی بقیه دخالت کنن، دوست دارن بدونن تو زندگی بقیه چه خبره، بقیه صبحونه چی میخورن، امروز ناهار رو کجا خوردن، خونشون چه شکلیه، سفر کجا میرن، با چه دوستایی در ارتباطن، گرایش سیاسیشون چیه، چه کتابایی میخونن و چه فیلمایی میبینن.
اگه بلد باشی این نیاز مردم عزیزمون رو برطرف کنی تو هم میتونی صاحب یه پیج با دنبال‌کننده میلیونی بشی و با درآمدش سفرهای خارجی بری و زندگی لاکچری داشته باشی و از زندگیت عکس بذاری تو اینستاگرام تا باز هم فالوورهات بیشتر و بیشتر بشن. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۰۳
مهربانو مجیدی