مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

امان از دلِ...

دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۲ ق.ظ

بخاطر علاقه‌ای که آرمان سال‌های قبل نسبت به نمایشگاه نوش‌آباد نشان داده بود امسال هم بردیمش. اما انگار امسال برایش تفاوت‌هایی داشت. با اینکه می‌دانست تمام آن مثلا جسدها و اسب‌های تیر خورده مجسمه و غیر واقعی هستند اما در هر قدم میگفت «میترسم، آدم بدها خیلی بدجنسند، دستمو ول نکنی»

هر جور بود قسمت‌های مختلف نمایشگاه را پشت سر گذاشتیم، اما به خرابه‌های شام که رسیدیم آرمان دیگر طاقت نیاورد و چشمانش را بست و با عجله خارج شد.

با خودم گفتم اینها که مجسمه بودند و غیر واقعی طاقت کودک دلبندِ من طاق شد، امان از دلِ...!!!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۰
مهربانو مجیدی

نظرات  (۲)

معذرت میخوام و میدونم دخالتم بیجا است ولی نتونستم حرفم را قورتش بدم . اینها تمامش خرافات و ساخته ذهن آدماست و خیلی از این روایت ها صحت نداره چرا بچه خردسال را یه همچین جاهای خوفناکی می برید. اینها از اسلام جز کشتن و سربریدن و جنگ چیز دگری بلد نیستن برای ما بگویند؟ 
پاسخ:
از دید خیلیا ممکنه اتفاقات کربلا خرافات و افسانه باشه ولی خیلیهام هستن که به همه اون اتفاقات عقیده دارن، به نظرم خوبه که به عقیده همدیگه احترامبذاریم.
البته منم موافقم که تا این حد صحنه سازی خشن و ترسناک از حادثه کربلا درست نیست ولی همونطور که گفتم چون سال‌های قبل آرمان این نمایشگاه رو دوست داشت بردیمش، احتمالا سال دیگه تجدید نظر میکنیم.
ممنون از حضورتون و ممنون که نظرتونو گفتین
۱۰ آذر ۹۶ ، ۰۷:۵۶ لبخند ماه
تعریف این نمایشگاه رو شنیدم دوست دارم ببینمش
پاسخ:
انشالله سال دیگه تشریف بیارید در خدمتتون هستیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی