مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

انواع پرستار

سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ب.ظ
دوشنبه هفته پیش بازوی آرمان توی یه اتفاق شکست و این هفته چند روزی رو بیمارستان شهید بهشتی کاشان بستری شد. اونجا که بودم فهمیدم پرستارها و شاید همه آدم‌ها توی انجام وظیفه اشون به چند دسته تقسیم میشن.
یه دسته هستن که فقط به این فکر میکنن که ساعت کاری کی تموم میشه، تعهدی احساس نمیکنن و نیم ساعت یه بار ساعتشونو چک میکنن و آهی میکشن و از کندی گذر زمان گله میکنن.
یه دسته دیگه هستم که عین یه کامپیوتر دقیق برنامه ریزی شدن. بدون خستگی سر ساعت کارشونو انجام میدن و تو انجام وظیفه اشون کوتاهی نمیکنن اما همونطور که گفتم درست مثل ماشین عمل میکنن و یه قدم از وظیفه اشون بالاتر انجام نمیدن.
یه سری پرستارا هم بودن که قشنگ مشخص بود که چقدر عاشق کارشون بودن، علاوه بر اینکه دقیق کارشونو انجام میدادن سعی میکردن با شوخی و خنده و مهربونی یخورده از دردای مریض و استرس‌های همراه رو کم کنن.
اما پرستارایی هم بودن که بالاتر از عشق و علاقه، وجدان کاری بالایی هم داشتن. وقتی دستور پزشک رو اجرا میکردن به صورت و احوالات مریض هم دقیق میشدن و پیگیر حالش بودن. صرف اینکه چون دکتر دستوری در یه موردی نداده بیخیال نمیشدن و با دکتر در تماس بودن و چقدر خوب بود که همه پرستارا جزو دسته آخر بودن.
وجدان کاری چیزیه فراتر از علاقه، چیزیه که اگه داشته باشیش هم خودت پیشرفت میکنی و هم محیط کاریت رو بهتر میکنی.
من میخوام همینجا از پرستارای مهربون بیمارستان بهشتی بخش جراحی زنان خانم ابراهیم زاده و خانم نیشابوری و پرستارای با وجدان کاری بالا، خانم آقاپور و خانم آقایی تشکر کنم. شاید اصلا این متن رو نخونن ولی مطمئنم همیشه دعای خیر همه مریضا همراهشونه.

نظرات  (۱)

۰۶ آبان ۹۶ ، ۰۰:۲۹ محمدباقر قنبری نصرآبادی
دم‌و‌بازدمشان گرم...

پاسخ:
ممنون از حضورتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی