مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

«ببخشید،تقصیر خدمت داشتیم»

جمله بالا رو که تایپ کرد یه چند بار خوندمش تا منظورشو فهمیدم و جوابش رو دادم. خداروشکر کردم که حضوری بهم نگفت، چون حتما دست و پامو گم میکردم و نمیدونستم چی جوابشو بدم.

کلا آدمی هستم که خیلی اهل تعارف نیستم و این مدل جمله‌های تعارفی رو بلد نیستم به کار ببرم. تو جواب بیشتر جمله ها یا میگم «خواهش میکنم» یا میگم«اختیار دارین» دیگه درست و غلط بودنش رو نمیدونم.

البته خیلی جاهام سوتیای عجیب غریبی میدم. مثلا یه بار با خانم همسایه مشغول گفتگو بودیم که وسط صحبتاش گفت«ایشالا خدا هممونو خوب کنه» منم با غلظت هر چه تمام‌تر گفتم«ایشششششالا» که دیدم یه جوری نگام میکنه، فهمیدم یه اشتباهی کردم ولی نفهمیدم چی. وقتی گفت«البته شما که خوب هستین» تازه گوشی دستم اومد که انتظار داشت چه جوابی بشنوه، اما دیگه دیر شده بود و منم طبق معمول گفتم«اختیار دارین»

واقعا جواب جملات تعارفی رو دادن یه مهارت بسیار سخته و کار هر کسی نیست.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۲۲
مهربانو مجیدی

از نقاشی کشیدن خوشش نمیاد. هر چی هم میخوام نقاشی یادش بدم گوشش بدهکار نیست و حواسش جای دیگه‌اس. با مدادرنگیا و پاستل و رنگ انگشتیاشم همه کار میکنه جز نقاشی.

این تابلو رو خاله‌اش بعد از به دنیا اومدن بهار براش کادو آورده. معلومه بعد از کشیدن اولین آدمکش روی تخته کلی ذوق کردم و ازش یه عالمه عکس گرفتم. البته فکر کنم آدمکش خسته بوده، چون گرفته خوابیده!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۷
مهربانو مجیدی

کتابی را که بعد از هر بار مطالعه به شماره صفحه اش نگاه می‌کنیم تا ببینیم چقدرش را خوانده‌ایم، را نباید خواند. باید آن را به کناری نهاد و رفت سراغ کتاب بعدی.

کسی میگفت من پنج صفحه‌ی اول کتاب را می‌خوانم، اگر جذبم کرد ادامه می‌دهم، دیگری میگفت من تا پنجاه صفحه ادامه می‌دهم. اما راستش من دویست صفحه از کتاب اندوه بلژیک را خواندم. به سختی خواندمش و چیزی در این دویست صفحه نبود که مرا بنشاند برای خواندن ادامه‌ی کتاب.

مانده‌ام علت آن همه تعریف و تمجید از کتاب چیست و با خودم می‌گویم نکند باید به خواندش، آن هم به آن صورت زجرآور، ادامه می‌دادم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۰۶:۲۵
مهربانو مجیدی