مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

کاغذدیواری در پناه تو

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۳:۳۰ ب.ظ

دوشنبه‌ها تمام زنگ تفریح و حتی وقت‌های استراحت داخل کلاس در حال صحبت کردن درباره‌ی محمد و رامین و مریم افشارِ «در پناه تو» بودیم. صحنه‌ها را برای هم حلاجی میکردیم و حتی بعضی صحنه ها را دوباره بازی میکردیم. نوجوان‌هایی بودیم که تازه با مفهوم عشق آشنا شده بودیم و صحبت‌های کوتاه محمد با مریم و نفس کشیدن‌های کوتاه و شرم و حیای مریم مو به تنمان سیخ می‌کرد.

یادم هست که با گروهی از دوستان تصمیم گرفته بودیم برای دهه فجر یک کاغذ دیواری درست کنیم. یک روز برای تکمیل کردن کاغذ دیواری به خانه‌ی الهه رفته‌بودیم و بحثمان شد من از چیزی دلخور شدم. یادم نیست قضیه چه بود ولی آنقدر عصبانی بودم که کیف و چادرم را برداشتم که بروم. یادش بخیر، لیلا، به سبک مریم افشار که میخواست جلوی قهر و رفتن رامین را بگیرد، به کیفم آویران شد و چنان نقش مریم را خوب بازی‌کرد که همه از خنده روده بر شدیم.

از خاطرات شیرینیست که هیچگاه فراموشش نمیکنم. حتی اگر الهه و لیلا و زینب را سالهای سال ندیده باشم.

خیلی وقت بود میخواستم این سطور را بنویسم و فراموش میکردم، حالا با رفتن «محمدم» تمام آن خاطرات برایم زنده شد. روحش شاد!!!!


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۱۶
مهربانو مجیدی

نظرات  (۲)

۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۴ روزی سه بار
سلام.خسته نباشید.جالب بود.روحش شاد.
پاسخ:
سلام
ممنون
۱۸ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۳۱ تقویم سررسید 96
مهربانو مجیدی partchap partlist
dar zemn
LIKE!!!!!! be :کاغذدیواری در پناه تو
پاسخ:
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی