مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

مرد آبی

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۱۷ ق.ظ

بیماریش طول کشید و به اندازه ی کافی در بیمارستان بود. همه فرصت کردند تا با او عکس بگیرند. تمبر و مجسمه ی یادبودش را هم ساختند. حتی روزنامه ها هم تیترشان را آماده کرده بودند. دیگر وقتش بود که بمیرد. و چه وحشتناک است روزی برسد که همه منتظر مرگت باشند. هر بار که حالش بدتر میشد و به بیمارستان منتقل میشد یک عده ی جدید خیز برمیداشتند برای عکس گرفتن با او و هر بار که مرخص میشد یک عده ای ته دلشان میگفتند عه زنده ماند؟!!

زندگی با عزتی داشت اما روی آن تخت لعنتی زجر زیادی را تحمل کرد.

روحت شاد مرد همیشه آبی...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۵
مهربانو مجیدی

نظرات  (۲)

سلام ..
روحش شاد مرد همیشه آبی ...
پاسخ:
سلام
روحش شاد
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۸ روزی سه بار
سلام.نمی دونم درسته بگم(وای چه دنیای عجیبی)یا باید بگم وای چه آدمای عجیبی.در هر ضورت خدا رحمتش کنه زنده یاد منصور پورحیدری را.راستی از آقا آرمان چه خبر؟آیا وقت اون رسیده که بپرسم آرمان جان.آبییییییییه یا قرمز؟
پاسخ:
سلام
دنیا عجیبه و آدماش عجیب ترش هم کردن
والا آقا آرمان اگه نخاد روی حرف پدرش حرفی بزنه حتما آبی میشه. ولی بستگی به نظر خودش داره، هنوز خیلی تفاوتش رو متوجه نشده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی