مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

بیمه‌ی جون

پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۴ ق.ظ

خیلی وقت بود طالب خواندن قیدارِ رضا امیرخانی بودم، اما باید همه چیز دست به دست هم میداد تا خوانش این کتاب برای من دقیقا بیافتد دهه اول محرم. همین روزهایی که مدام با خودمان می‌اندیشیم که چقدر به اربابمان ایمان داریم، و مدام این سوال در ذهنمان است که اگر آن روزها بودیم این سوی میدان جنگ بودیم یا آن سو.

حالا باید قیدار را میخواندم.

 کاری به نوشته صفحه اول کتاب ندارم و دوست دارم باور کنم که تمام اتفاقات این کتاب واقعیست. دوست دارم باور کنم که روزی روزگاری قیداری وجود داشته که از اینکه حسین(ع) و ابوالفضل را ارباب خود بنامد شرم داشته و همین که غلام سیاه پوست امامش یعنی «جون»، او را به غلامی بپذیرد خوشحال است، همه زندگیش را بیمه‌ی جون کرده و چنان به این ارباب ایمان دارد که مو لای درز اعتقادش نمی‌رود.

دلم می خواهد باور کنم که نه فقط در آن روزگار که حالا هم هستند کسانی که مرامشان مرام قیداریست، مردی و مردانگی و اخلاق سرلوحه کارهایشان است، دنبال گمنامی اند و رسیدن به حق. هستند کسانی که در عین بی‌ریایی برای اربابشان عزاداری می‌کنند و تمام حواسشان جمع است که با چه مالی به عزادارن حسینی نذری می‌دهند. حواسشان هست که دل بنده‌ی خدا را نشکنند و حق را ناحق نکنند و میان عزاداریشان به احدی آزار نرسانند.

این‌ها خوش باوری نیست، می‌دانم حتما هستند چنین مردهایی، که اگر روزی خدا از ما ناامید شود و زمین از این دست قیدارها خالی شود بی شک همه مان زیر گند رذالت‌ها نابود می‌شویم.

نظرات  (۸)

به یاد کربلا دل‏ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .
اولین کتابی که از امیرخانی خوندم قیدار بود
کاش....
پاسخ:
کاش...

من اول ارمیا رو خوندم ولی قیدار یه چیز دیگه بود، حالا موندم بقبه کتاباش مثل قیداره یا مثل ارمیاس...

سلام عزیزم!
چقدر قشنگ حس خودت رو نوشتی

خیلی اومدم و رفتم تا این پست رو نوشتی ولی خوشحالم که می بینم قلمت روز به روز داره محکم تر و زیباتر از اعتقاداتت می نویسه

خدا می دونه بهت غبطه می خورم

و به دل صافت...

آره عزیزم! بی شک قیدارها هستند
و اگه ماذ هم روزی بهواهیم که قیدار بشیم یقین دارم خدا دستمونو می گیره
اون منتظر یه اشاره از دل ماهاست که بریم سمتش.
التماس دعا.

پاسخ:
اول اینکه نظر لطفتونه عزیزم
بعدم اینکه ایشالا خدا خودش همه دلا رو صاف رو کنه، دل من که...
قیدار شدن تو این روزگار هر روز سخت تر و سخت تر میشه ولی اگه خودمون بخوایم هدا واسش کاری نداره
  محتاجیم به دعا
خدا کنه که باشه مام خوشحال میشیم از بودنشون یه لبخند گنده میشینه رو صورتمون :)
پاسخ:
حتما هست پس لبخند بزن(^.^)


مهربانوجون بریم پست بعدی؟!

:)
پاسخ:
:)
سلام
یک بیت و یک دنیا روضه...


در نماز ظهر کوفه شمر را دیدم ولی
با ردا و مهر و تسبیح و عبای یک نفر...
پاسخ:
عزاداری هاتون مقبول حق...
۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۷ یکی که همش بهت سر می زنه
خوش نامی قدم اول است.از خوش نامی به بد نامی رسیدن،قدم بعدی بود. قدم اخر گم نامی است. خوشا گم نامان.طوبا للغرباء.
پاسخ:
حرف اصلی قیدار
ممنون ازتون
۲۱ آبان ۹۴ ، ۱۰:۱۳ علیرضا شایگان
سلام
کاش  با "شناخت" بودیم و حواسمون به کارهایی که می کنیم بود
پاسخ:
سلام
ممنون از حضورتون
 
کاش...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی