مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علاقمندی» ثبت شده است

وقتی بهش گفتم ده ساله دوست دارم شنا یاد بگیرم ولی هنوز فرصت نکردم، هم متعجب شد هم عصبانی. نمیدیدمش ولی از روی کلمه‌هایی که تایپ میکرد حسشو می‌فهمیدم.

وقتی پرسید چرا زودتر نرفتی دنبالش، با خودم فکر کردم واقعا چرا؟! کار، زندگی، بچه‌ها؟! به خودم گفتم یعنی تو این ده سال اندازه دوازده جلسه دو ساعته وقت نداشتی که صرف خودت کنی؟! خودت و علایق خودت؟!

یجورایی بهم دستور داد که هر چه زودتر یه دوره شنا ثبت نام کنم، پیگیر بود و ازم میپرسید، چند روز یه بار پیام میداد و از پیشرفتم خبر می‌گرفت و از تجربیاتش میگفت و همه‌ی اینا باعث شد تا بالاخره به یکی از علایقم تا حدودی جامه عمل بپوشونم.

ممنون نرگس عزیزم!

با خودم فکر میکنم اگه تو همه دوره‌های زندگیم یکی مثل نرگس کنارم بود زندگیم چه فرقی با الان داشت.

من از اونایم که تازه یاد گرفتم که برای خوشحال کردن اطرافیانم اول از همه، و حتما اول از همه، بدون هیچ بهانه‌ای باید خودم رو راضی و شاد نگه دارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۶
مهربانو مجیدی

میتوانی نظریه‌های سیاسی بدهی، از جناح خاصی حمایت کنی، براحتی آنچه فکر میکنی درست است را تایپ کنی و ارسال کنی.

میتوانی با هیجان زیاد از فوتبال و سیستم بازی‌ها حرف بزنی، از تیم مورد علاقه ات حمایت کنی و کری بخوانی و برای برد تیم محبوبت خوشحالی کنی.

نگران نیستی و همه چیز به نظرت درست می‌آید تا اینکه یک نفر این جمله‌ی معروف را تایپ و ارسال می‌کند«آخه زن رو چه به فوتبال و سیاست،برو بچه داریت رو بکن»

با خواندن این جمله یخ میکنی و غمگین می‌شوی، و وقتی می‌بینی ارسال کننده خود خانم است غمگین‌تر می‌شوی.

دیگر هیچ چیز برایت مثل سابق نیست. خودسانسوری‌ها شروع می‌شود، با شور و هیجان تایپ میکنی، ولی ارسال نمیکنی. با خودت فکر میکنی این نظر واقعی چند نفر از اعضای گروه است؟!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۰
مهربانو مجیدی