مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دست بسته» ثبت شده است


 خدا کند امروز ،

هیچ مادری به استقبال نیاید. ..

قیامت میشود...

مادر آغوش باز می کند،

دستها بسته اند،

حسرت در آغوش کشیدن را چه کند؟؟؟

.....عجب حکایتی است امروز...

حتم دارم ...

دل آن سرباز بعثی که پشت لودر نشسته بود تا خاک رویتان بریزد، با شنیدن این یا حسین ها لرزید اما به روی خودش نیاورد.

حتم دارم ...

وقتی چشم آن سرباز عراقی به چشم آن نوجوان افتاد که گوشه گودال سرش را بسوی آسمان گرفته بود و یا زهرا میگفت، دلش لرزید اما به روی خودش نیاورد.

حتم دارم ...

وقتی آن گودال بزرگ پر شد و صدای فریادهایتان خاموش شد، دل آن فرمانده لعنتی لرزید اما به روی خودش نیاورد.

حتی سیگارهای مکرر هم نتوانست تصویر چهره های معصوم شما در آن لحظه های پایانی را از خاطره اش محو کند.

حتم دارم ...

اگر‌ آن فرمانده زنده باشد، هنوز هم چهره های شما را خوب بخاطر دارد، با جزئیات ...

حتم دارم ...

هنوز هم از شما میترسد؛ حتی با همان دست های بسته.

حتم دارم ...

هنوز صلابت نگاه شما کابوس روز و شبش باشد ...

نمی دانم فردا هواشناسی ها هوای تهران را چگونه گزارش خواهند کرد...

شاید خبرنگار واحد مرکزی در حالی که بغض گلویش را فشرده روی انتن برود و گزارش کند که توده ای هوای بهشتی در حال عبور از شهر است...

شاید ان یکی امد و گفت امروز شهر تهران به علت عبور۱۷۵ فرشته ی دست بسته استثنایا فاقد هر گونه الاینده ای ایست...

شاید آن یکی...

نمی دانم ...فقط تنها چیزی که می دانم این است که فردا شهر  به حرمت عبور قهرمانانم‌‌ پاک ترین شهر دنیاست



از میان پیام هایی که امروز در شبکه های اجتماعی خواندم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۶
مهربانو مجیدی