دعا میکنم خواب باشد
جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۱۹ ق.ظ

دیروز تمام مدت این حس را داشتم. مدام منتظر بودم کسی روی شانه ام بزند و بگوید:
- بس است چقدر خواب چرت و پرت میبینی.
- صدای شیون های خاله هم تو را بیدار نمیکند؟!
- حتما باید صبح شود که بیدار شوی، بار سنگین این همه غم را حس نمیکنی؟
- خجالت نمیکشی، همه اهل خاندان را جمع کرده در خوابت و داری آقا جواد را دفن میکنی؟
- بیدار شو، محض رضای خدا بیدار شو
.
.
.
با اینکه دیروز کسی مرا بیدار نکرد، اما من هنوز منتظرم. لابد بیدار میشوم و زنگ میزنم به خاله و میگویم:خاله! آقا جواد حالش خوبه؟! دیشب خواب خیلی بدی دیدم.
و صدای خوشحال خاله را پشت خط میشنوم که میگوید: خاله نگران نباش طوری نشده، ممنون زنگ زدی، صدقه کنار میگذارم.
۹۶/۰۱/۲۵