پسرک دلتنگم
سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۳۲ ب.ظ
یکی از کارهای مورد علاقهی آرمان این است که هفتهای یک بار زبالههای خشک را به مامور شهرداری تحویل دهد و پلاستیک جدید تحویل بگیرد. پسرم با این کار احساس مرد بودن میکند و خوشحال است که حضورش در نبود پدر به حال مادر مفید واقع شده.
مدتیست صدای ساز ماشین زباله را نمیشنویم. سه بسته زبالهی خشک گوشهی حیاط مانده. فکر میکنم پسرم هم همین قدر دلتنگ است. گاهی وسط بازیهایش به زبالهها نگاهی میاندازد و با قیافهای غمزده میگوید، این هفته هم ماشین زباله نیومد.
این پست را نوشتم تا راه حلی پیدا شود تا دوباره آن ماشین به محلهی ما هم بیاید و غم پسرکمان را کم کند.
۹۵/۱۱/۱۹