بیقراریهای بهار
جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۱۳ ق.ظ
بعضی شبها که بهار بیقراری میکند برای آرام کردنش دست به هر کاری میزنیم. پوشکش را عوض میکنیم، شربت گریپمیکسچرش میدهیم، در گهواره تکانش میدهیم، نوبتی بغلش میکنیم، حتی شده برایش سشوار هم روشن کردهایم. اما گاهی با هیچ کدام از این روشها آرام نمیشود و ما را از پا درمیآورد. خسته میشویم او را روی تشکش میخوابانیم تا کمی استراحت کنیم و با کمال تعجب میبینیم بهار بعد از چند ثانیه به خواب عمیقی فرو رفته است.
با خودم فکر میکردم که زندگی هم همینطور است. گاهی برای حل مشکلی به در و دیوار میکوبیم و کلی دست و پا میزنیم. در این مواقع که دیگر کاری از دستمان بر نمیآید بهتر است دست از تقلا کردن برداریم و همه چیز را رها کنیم، چشممان را ببندیم و به او توکل کنیم، شاید معجزهی خداوند را دیدیم.
۹۵/۰۴/۰۴
یعنی دست شسته از همه جا