خنده؛ نه از این خنده هایی که موقع خوندن پستهای مختلف تو تلگرام دچارش میشیم، نه از این خنده هایی که زورکی به لب میاریم تا کسایی که دوستمون دارن نگرانمون نشن، حتی نه از مدل خندههایی که موقع بازی کردن با بچه ها سراغمون میاد، راستشو بخواین به نظرم اینا هیچ کدوم خندهی درست و درمونی نیستن.
به نظرم خنده وقتی خنده اس که فقط خنده باشه، از سر شادی و دلخوشی زیاد، اونقدر شدتش زیاد باشه که آدمو دچار دلدرد کنه و اشک آدمو دربیاره، یه چیزی تو مایههای عکس بالا.
این تمام اون چیزی بود که با دیدن عکس توی یه لحظه به ذهنم رسید.
یعنی دلیل خندهی این خانم چی میتونه باشه. شاید به اون ته سیگارای توی جاسیگاری ربط داشته باشه، یا لیوانی که کنارشه؛ ولش کن، دلم میخواد خوشبین باشم و فکر کنم که این خندهی ازته دل به اون دست مردونه که روی صندلیش هست ربط داره. حتما همینطوره...