مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هوشنگ» ثبت شده است

زمانی که سریال شب های برره پخش میشد من از طرفداران پروپاقرصش بودم و از اینکه بعضی از مربیان و پدر و مادرها از بدآموزی های این سریال میگفتند اعصابم خورد میشد. همیشه با خودم میگفتم، خب این یک سریال است برای خنده، اگر به بچه هایشان درست سریال نگاه کردن را یاد بدهند آنها چیزهای بد فیلم را یاد نخواهند گرفت.

گذشت و گذشت و از آنجا که گذر پوست به دباغ خانه می افتد، آرمان کوچک ما همراه من و همسرم علاقمند به دیدن سریال شمعدانی یا به قول خود آرمان «هوشنگ» است.

تکرار کردن بعضی از جملات فیلم مثل«تبریک به من،تبریک به تو،تبریک به همه» توسط آرمان برایمان جالب و شیرین بود. اما وقتی در یکی از قسمت ها آرمان کتک زدن سعید به دزد ماشین عطا را دید، شروع کرد به لگد زدن به در و دیوار و اسباب بازی هایش و...(البته ناگفته نماند که در این میان من و پدرش هم بی نصیب نماندیم!!!!). هر چه از او میپرسیدم که چرا میزنی؟!جواب میداد سعید میزنه پس منم باید بزنم. حرف ها و نصیحت ها و توضیحات من درباره اینکه این فیلم است و او دزد بود و دعوا کار بدیست فایده ای نداشت.

واقعا بچه ها در سن آرمان خیلی تحت تاثیر محیط اطرافشان هستند و مدیریت رفتار فرزند در این سن واقعا سخت و گاهی طاقت فرسا میشود.


+تصویر پست آرمان سه ساله ی ماست. قابل توجه دوستی که به دیدن عکس آرمان علاقه نشان دادند. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۳
مهربانو مجیدی