مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لحظات زیبای زندگی» ثبت شده است

این روزها تعداد آدم هایی که از پوچ بودن زندگی مینالد و مدام تف و لعنت به این زندگی میفرستند زیاد شده. و من مهم ترین دلیلش را همین شبکه های اجتماعی میدانم. گروه هایی که سرشار است از خبرهای ناامید کننده و اعصاب خورد کن. خبرهایی مثل مسموم بودن فلان ماده غذایی، یا تقلبی بودن بهمان ماده غذایی،یا سرطان زا بودن فلان لباس،یا خبرهایی اعم از اختلاس و گرانی و دزدی و دروغ و... که به سرعت هم دست به دست میشوند. خواندن روزانه یک عدد از این دست پیام ها کافیست تا شما به جرگه اعصاب خوردان متنفر از زندگی بپیوندید. معلوم است که اگر کسی نزدتان بیاید و از لحظه های شیرین زندگیش بگوید حوصله اتان سر میرود و با لبخندی بر چهره، ته دلتان بر سرش فریاد میزنید که برو بابا دلت خوشه.

اما امروز من با عکس العمل شما کاری ندارم و میخواهم از یکی‌از زیباترین لحظه های زندگیم بگویم.

سه سال پیش در چنین روزی خداوند بر من و همسرم منت گذاشت و آرمان را به ما هدیه داد.این سه سال با همه سختی ها و شیرینی هایش به سرعت برق و باد گذشت و من تنها لحظات شیرینش در خاطرم مانده. لحظاتی مثل اولین باری که او را در آغوش گرفتم،اولین باری به رویم خندید،اولین باری که لباسش را عوض کردم،اولین قدمهایش، اولین کلماتش، اولین باری او را به پارک سر کوچه بردم، اولین باری که انگشت اشاره ام را گرفت و کنارم قدم زد و لحظات زیادی در خاطرم مانده که سختی های زندگی را برایم پوچ و بیرنگ میکند.

حالا دغدغه های مهم زندگیم دیگر قیمت بنزین و اختلاس میلیاردی فلان وزیر و زندانی شدن فلان کارتونیست نیست، دغدغه مهم زندگی من اینست که آیا آرمان آنقدر که باید شاد هست، میتواند راحت انرژِی اش را تخلیه کند، برایش چه کاری بکنم تا خلاقیتش را بالا ببرد، چکار کنم تا یاد بگیرد دروغ نگوید و بداند دزدی چیز بدیست، چگونه به او بیاموزم که قانع باشد و طالب همه اسباب بازی های مغازه نباشد.

خدا را شکر میکنم به خاطر دغدغه هایم و فکر میکنم این دغدغه ها زندگی من و آرمان را شیرین تر هم میکند...

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۲
مهربانو مجیدی