برای او که از عزیزان است
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ب.ظ
آهنگ گریهات از صبح در گوشم طنین انداز است. ماندهام آیا روزی خواهم توانست کسی را که اشکهایت را جاری کرد و دلت را سوزاند ببخشم. از صبح بغض بیخ گلویم نشسته اما کنج این بغض اندکی شعف هم لانه کرده.
میدانی که مدت با هم بودنمان قد عمرمان است، زیاد با هم حرف زدهایم، خندیدهایم، سفر رفتهایم،چای نوشیده ایم، اما تابحال کنار هم نگریسته بودیم، و این شعف از این بابت است. جایی خوانده ام که، شاید کسی را که با او خندیدهای فراموش کنی، اما کسی را که با او گریستی هیچگاه فراموش نخواهی کرد. حالا رابطهامان یک پله بالاتر رفته، حالا یک پرده دیگر بین ما کنار رفته، حالا با هم صمیمیتر شده ایم.
عزیزم!برای غمت چارهای نمیشناسم به جز گذر زمان، اما بدان که گوشهای من، شانههای من و قلب من از این به بعد مکانیست امن برای تو، حرفهایت و درددلهایت.
۹۵/۰۹/۱۴