مهربانو

دلنوشته

مهربانو

دلنوشته

مهربانو

چراهای محرمی

يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۹ ق.ظ

محرم امسال مدام در حال پاسخ دادن به سوالات پی در پی آرمان بودم. سوالاتی که از همان روز اول محرم شروع شد و روزی چند بار باید به آن‌ها جواب می‌دادم.

چرا خندوانه پخش نمیشه؟!

چرا آهنگ برنامه کودک عوض شده؟!

چرا آدم بدا امام حسین رو کشتن؟!

اگه امام حسین کشته نمیشد ما الان خوشحالی می‌کردیم؟!

هر کی ناراحته باید زنجیر بزنه؟!

هر هیئتی صداش بلندتره یعنی بیشتر ناراحتن؟!

اصلا چرا پلیسا آدم بدا رو زندانی نکردن؟!

میشه یه باردیگه قصه این عکس رو بگی؟!

چرا صورت آقاهه نوره؟!

چرا حضرت عباس یه ظرف دیگه نبرد تا اگه ظرفش سوراخ شد یکی دیگه داشته باشه؟!

چرا آدم بدا به بچه‌ها آب ندادن؟!

چرا تو روضه بعضیا گریه میکنن؟!چرا اون خانومه بیشتر گریه می‌کرد؟!

چرا تو هیئت شتر بود؟!

چرا آقاهه بچه اش رو روی شتر نشونده بود؟!

شام غریبان یعنی چی؟!

چرا شمع روشن می‌کنیم؟!

...

سوالات تمامی ندارد، و گاهی موقع پاسخ دادن واقعا کم می‌آورم و جواب خیلی از چراها را نمی‌دانم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۲۵
مهربانو مجیدی

نظرات  (۱)

۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۲ روزی سه بار
سلام.مواظب جوابایی باش که به آقا آرمانت می دی. چرا که وقتی بزرگ بشه.به حقانیت مطالب پی می بره .حد اقل یه هماهنگی بین سوال و جوابا باشه.ممنون.نظر به اینکه فرمودید (می شه تو کامنتایی که می ذارید از آقا آرمان حرفی به میون نیاد.)چشم سعی خودما می کنم.اما بدان که خیلی سخته.مواظب آقا آرمان باش.خخخخخ
پاسخ:
سلام
سخته ولی تمام تلاشم رو میکنم که جوابی بدم که هم اندازه ی فهم اون باشه و هم به حقیقت نزدیک باشه.
در ضمن من نگفتم از آرمان حرفی نزنید، جمله ام دستوری نبود سوالی بود. شما هم انگار تنها راهی که دارید تا از آرمان بدونید همین وبلاگه پس راحت باشید:)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی