بالاخره شواهد ثابت کرد که...
هر سال اوائل مهر مامان واسمون تعریف میکنه که قدیما هفتهی اول مهر یه اتوبوس از فک و فامیلا و همسایهها جمع میشدن و یه سفر ده روزه میرفتن مشهد. اصلا هم مهم نبوده که جنگه، بمبارونه یا حتی زن پابهماه دارن.
اون سالی که مامان من رو باردار بوده هم برنامه طبق روال پیش رفته، فقط مامان یه ساک از وسایل بچه با خودش برده که اگه من مشهد به دنیا اومدم بی لباس نباشم.
اما انگار دختر خوبی بودم. تو مشهد که به دنیا نیومدم، وقتی هم برگشتن ایام عزاداری محرم بوده و مامان میگه که همهی روضه ها و عزاداری هامو رفتم و صبح روز یازدهم تو به دنیا اومدی.
توی نرم افزار رو که نگاه کردم یازدهم محرم اون سال مصادف بوده با پونزدهم مهر ماه. اصرار بابام تو این یکی دوسال بیخود نبوده.
من متولد پونزدهم مهر ماه هستم. خوشحالم که تولدم با تولد شاعر آب و آیینه یعنی سهراب سپهری تو یه روزه.
تولدم مبارک:))))