تکنولوژی زمان ما
میگفت پدرم از بندر جنس میاره، در واقع شغل پدرش همین بود. یه سری گفت بابام یه چیزی آورده که هر حرفی بهش بگی، اونم همونو بهت میگه. مثلا براش هر شعری بخونی اونم همون شعر رو میخونه. همهامون خیلی تعجب کردیم و قرار شد آخر هفتهی بعد که اومد از باباش بخاد تا اون وسیله رو بیاره، ما ببینیم تا حرفشو باور کنیم.با دیدن اون ضبط صوت کلی تعجب کردیم. اولین بار که صدامو در حال شعر خوندن شنیدم هم خجالت کشیدم و هم خیلی خیلی ذوق کردم.
تکنولوژی بعدیای که دیدم تلوزیون رنگی بود و بعدیش هم سال ها بعد بود که رفتم دانشگاه. دانشجوی ترم بالاییم کلی سیستم رو بالا پایین کرد و آخر سر یه صفحه نشونم داد و گفت اینترنتش وصل شد، اینم گوگله، هر چی ازش بپرسی جوابتو میده، میتونی باهاش عکس هر چیزی که خواستی رو هم ببینی و اولین چیزی که سرچ کردم گل بود، وقتی گوگل یه عالمه عکس گل رو نشونم داد هم خیلی خیلی ذوق کردم.
همهی اینارو گفتم که بگم سال ها از عمرم گذشت تا من از دو سه تا تکنولوژی ذوق کنم. اما از چند سال پیش به این طرف پیشرفت تکنولوژی چنان سرعتی گرفته که شاید اگه یه زمانی دوست آرمان بهش بگه بابام از بندر یه وسیله آورده که باهاش میتونیم تو زمان سفرکنیم، یا اینکه میتونیم باهاش نامرئی بشیم، فکر نکنم آرمان چندان تعجب کنه.
اینقدر پیشرفت تکنولوژی شتاب بالایی گرفته دیگه هیچی آدما رو سر ذوق نمیاره و گوشی های جدید و قابلیتهای جدیدشون، همینطور اپلیکیشن های جدید، هیچ کدوم انگار دیگه واسمون تازگی تداره. و این به نظرم اتفاق غم انگیزیه!